دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
دل که ازناوک مژگان تود خون میگشت بازمشتاق کمانخانه ابروی تو بودهم عفاالله صبا کز تو پیامی میداد ورنه درکس نرسیدیم که از کوی تو بودعالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بودمن سرگشته هم از اهل سلامت بودم دام راهم شکن طره هندوی تو بودبگشا بند قبا تا بگشاید دل من که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بودبه وفای تو که برتربت حافظ بگذر کزجهان میشدودرآرزوی روی تو بود(تقدیم به دوستان عزیزم)
نویسنده محسن_ش از مشهد تماس با نویسنده mohsen_atract@yahoo.com