اى خداى من آیا اقرارم به بدى کردارم به نزد تو، مرا سود مىدهد؟ و آیا اعترافم به زشتى رفتارم مرا از عذاب رهائى مىبخشد؟ یا در این مقام و موقعیتم تیغ خشم خود رابر من آختهاى و در همین هنگام که ترا همى خوانم غضب خود را ملازم من ساختهاى؟ ...
...همچون آن بنده ذلیل به سخن مىپردازم که در باره خود ستمکار ونسبت به حرمت پروردگار خود سهل انگار شده. آن بنده که شمار گناهانش عظیم گشته تا خطرناک شده، و ایام عمرش روى برتافته تا سپرى گشته، تا چون بنگریسته که وقتکار بگذشته و دوران عمر به پایان رسیده، و یقین کرده که از عذاب تو پناهى و از انتقام تو گریزگاهى نیست، به قصد انابه بسوى تو روى آورده، و توبهاش را براى تو خالص ساخته، پس با دلى پاک و پاکیزه بسوى تو برخاسته و آنگاه ترا با نالهاى محزون و آهسته بخوانده، در حالى که از شدت فروتنى در برابر تو خم شده، و در اثر سرافکندگى چنبر گشته، و ترس هر دو پایش رابلرزه افکنده، و سیل اشک گونههایش را فرا گرفته
(فرازهایی از صحیفه سجادیه)
نویسنده منصور از مشهد تماس با نویسنده www.notgheziba.blogsky.com